
تحلیلی بر هنرنمایی آدام پرتّی، عکاس ورزشی
آیا میدانید آنچه که عکاسی ورزشی را از سایر انواع عکاسیها متمایز میکند، چیست؟ نخستین ویژگی آشکار و بارز، وجود و فراوانی «حرکت» است. حرکت ذات ورزش و فعالیتها و مسابقات ورزشی است. اما مهمترین وجه تمایز، اتمسفر حاضر در ورزش است که هم مخاطب ورزشی و هم بازیگران عرصه ورزش ایجاد کننده و مصرف کننده آن هستند. این اتمسفر ترکیبی است از نیرو، هیجان و انگیزش. انگیزشها ورزشکاران را به صرف نیروهای برآمده از بدنها با هدف قدرتنمایی متمایل میسازد و بروز آن در تماشاگران هیجان میآفریند. این روند به شکل تدریجی و تصاعدی با اتکا به خود، رشد میکند و شور و هیجانات را به انفجار میرساند و در پایانِ نتایج، افول مینماید.
عکاس ورزشی در تلاش است تا این دو خصیصه یعنی حرکت و اتمسفر روانی را، علاوه بر ثبت و ماندگاری، تا حدود زیادی به ببینندهی عکس منتقل سازد. مهارت عکاس ورزشی هم در سرعت عمل ثبت و هم به قول کارتیه-برسون (۱۹۰۸-۲۰۰۴) در انتخاب لحظهی قطعی (The Decisive Moment) از یک کنش ورزشی است که در بیشتر موارد ورزشکار آن را با سرعت عمل حداکثری به اجرا درمیآورد.
آدام پرتّی Adam Pretty، یکی از با تجربهترین و ماهرترین عکاسان ورزشی معاصر است. حضور و عکاسی در مسابقات بین المللی ورزشی و عکاسی تبلیغات ورزشی او را به یکی از برندگان اغلب مسابقات حرفهای عکاسی تبدیل کرده و در موارد بسیاری جوایز ارزندهای را از رقبایش ربوده است.
این عکس در مسابقه Sony World Photography Awards 2013 برنده جایزهی نخست در عکاسی حرفهای شد.
عکس زمان قطعی و حساسی را ثبت کرده که دیدن آن برای هر بینندهای نادر و گذراست. این لحظه با هنرمندی پرتّی، به شمایل تندیسواری از شکست در اوج تخلیهی هیجانی بر اثر ناکامی بدل شده است.
تجمیع نیروها و انرژیها به شکل نیمدایره در بدن ورزشکار، به کمانی میماند که بر اثر کشیده شدن قدرتمندانهی زه، تا حد شکنندگی کمان و پارگی زه، پیش رفته است. انفجار فریاد و نفس و گَرد روی دستها و آمیختگی آن با اشک و … هرآنچه که ورزشکار از شور و عصبیت و درماندگی در درونش متمرکز شده را بخشی به بیرون پرتاب میکند و بخشی را در بافتهای عضلات ورزیدهاش رها میسازد. اینگونه، ما شاهد آخرین درجه از آشکار ساختن نیروی خفته و نهفته در بدن ورزشکار میشویم که دیدن آن حتی گاهی در محیط مسابقات نیز ناممکن مینماید.
عنصر بصری شاخص در این عکس «نور» و ایفای نقش آن است. دو گونه منبع نور در عکس قابل شناسایی است. منبعی در سمت راست عکس و منابعی در روبروی عکاس که شخصیت درون عکس مابین آنها قرار دارد. دوگانگی منابع نور دو کارکرد هنری را در پی دارد. نورهای پشت سوژه توانسته باعث تاکید بر فرم کمانی بدن شده و خطی از نور را دورتادور بدن شکل دهد که به برجستگی و تفکیک از محیط تیره و تار کمک میکند. و نورهایی که بخشهایی از بدن را برای مخاطب قابل مشاهده میکند؛ سایههایی ایجاد کرده است که هم بر حجمدهی به بدن و هم بر نمایش برجستگیها و فرورفتگیهایی که قدرتنمایی بدن را چندین برابر به ظهور میرساند، یاری رسانده است.
انتخاب دقیق زاویه برای عکاسی، نیمرخی را ثبت کرده که به مدد نورپردازی، برخلاف معمول، به فیگور ورزشکار حالتی سه بعدی داده که از شدت فشار در حال از هم گسیختگی است.
اینچنین است که هنرنمایی پرتّی باعث شده تا ورزشکار برای مخاطب همانند اسطورهای درآید که در لحظهی مرگ حرفهای خویش، بدون هیچ ملاحظهای، روان و احساساتش را عریان ساخته و بر سکوی شکست، تراژدی غروب را غرش میکند. ما صدای از هم پاشیدگی مقابل صورت و دستهای او را در تندی و شدت جیغ و فریادش میشنویم، و سکوت میکنیم، سکوتی تاملوار و مرثیهگون.

